مروری بر سرگذشت غرب شیراز

طی ۵۰ سال اخیر به تدریج شیراز از چهارراه مشیر و ستاد به طور فزاینده ای از لحاظ وسعت رشد چشمگیری داشته است.  امروز سعی کردیم اطلاعاتی از پارامونت تا تاچارا را در اختیار شما قرار دهیم.  

تا همین چهل سال پیش تمامی راه ها از خیابان ملاصدرا و پارامونت به بعد خاکی که نخستین آسفالت از پارامونت آغاز می شود و به تدریج به سمت غرب می آید. از پارامونت تا سینما سعدی که کوشک نصرالله میرزا در نزدیک مسجد کنونی آن منطقه قرار داشت. کوشک در قدیم هم مسافر خانه باطویله بود و هم مکانی برای ساکنان اطراف شهر برای امنیت دور هم جمع می شدند. دیگر کوشک ها قوامی قصرالدشت و بیچه در جوادیه بودند. 

بعد از اماکن مهم گود ها بودند که بهترین جایی که خاک مناب تری برای ساخت خانه داشت با برداشتن گل ها گود می شد.  معروف ترین آن گود خزینه بود که طی ۲۰۰ سال خاکبرداری از آن می شد که واقع در  دروازه کازرون بود.  گود گری در قم آباد  نزدیک بیمارستان فرهمند فر کنونی هم ایجاد شده بود که اطراف آن قسمتی باغ و قسمتی کشاورزی بود.  

آب انبار جزیی جدا نشدنی از زمدگی روزمره مردم بود. معروف ترین آن آب انبار خضر بود که در همت شمالی کنونی از فلکه معلم به قدوسی دست راست ۲۰۰ متر نرسیده به قدوسی بود که مردم اطراف برای دعای باران به آنجا می آمدند و آش به عنوان نذر می پختند و معمولا به حاجت هایشان معمولا می رسیدند. طول و عرض و ارتفاع آن ض۱۰.  ۸. ۴ بود.  وجه تسمیه آنجا این بود که گفته شده بود خضر نبی مدتی آنجا بوده است. درب ورود آن از شرق نه از خود راه خاکی داخل کوچه مانندی بود. کسانی که هندوانه می کاشتند می گفتند خضر را دیده اند که آب مورد نیازش را مدتی که آنجا بوده،  از آن آب انبار تهیه می کرده است. 

در مورد فرهنگ شهر باید گفت که قسمت عمده آن زمین بایر و به قول عوام ول بود که به موه دراز معروف بود. اطراف آن به سمت چنوب زمین انگورکاری یا رزی و رو به شمال هم گندم کاری بود،  که کشتشان به صورت بش یا دیم بود چون باران و برف آن سال ها زیاد بود. 

قسمت دیگر پشت کوه دراک، کشن، احمد آباد، محدوده امیر کبیر و ریشمک بود که معمولا لته کاری بود و غلاتی مانند کندم، جو،  نخود،  بادنجان و گوجه کشت می شد. تنها قسمت باغی آن هم باغ جنت بود. 

محدوده دیگر همت شمالی و قدوسی بود. ضلع غربی همت باغ و شرقی زمین های بایر یا کشاورزی بود که خمسی و دهقان از افراد صاحب نفوذ با سندسازی زمین ها را مالک شدند و همین طور قسمت هایی از فرهنگ شهر که بعد از انقلاب تفکیک و مردم قیمتی ارزان حدود ۲۰ تا ۴۰ هزار تومان مالکیت آن قسمت را به دست می آوردند. هر چند تا مدت ها دود کارخانه سیمان مشکل ساز بود. 

قسمت دیگر ده کره یا مهدی آباد کنونی بود که لته و باغ را با هم داشت. انجیره،  قصرقمشه،  پشت مله،  و..  هم روستا کنار قصر الدشت بودند. 

مفهوم گود و کوشک در شیراز قدیم

شیراز در گذشته دارای پستی و بلندی های زیادی بوده است که کریم خان زند دستور مسطح کردن قسمت هایی از شیراز را داد اما تعدادی از گود ها باقی ماندند به علاوه گود هایی مانند گود گری در رحمت آباد و گود خزینه در پل علی بن همزه، گود عربان، گلکو و موتووا از منبع های کاه گل خوب در آن زمان برای سقف و دیوارخانه ها محسوب می شدند؛ که تدریج با برداشت در طولانی مدت چاله به وجود می آمده است. اما کوشک چه بوده است کوشک های منم ولا در اطراف شیراز یافت می شده که نوعی در بدو امر نوعی اقامتگاه خانواده ها برای حفاظت بیشتر و در وحله بعد مسافر خانه ای به همراه طویله برای گوسفندان و اسب و دیگر حیوانات را فراهم می کرده است. کوشک قوامی در قصر الدشت و کوشک نصرالدین در سینما سعدی از جمله این کوشک ها بوده اند.

نا گفته هایی از شیراز

یادش بخیر آن دوران. چه چیز ها که تغییر نکرد. دیر زمانی قبل چه بناهایی بود که هر دولتی قسمت از میراث مان را بر باد فنا داد. چه تعداد آب انبار که نابود شد. میدان توپخانه که در دوره پهلوی دوم نابود شد و به صورت دو خط نود درجه بود. کوره ها که دو نوع بودند کوره های مدور و بلند و مکعبی و کوتاه که در بلوار مدرس و دروازه کازرون چندین نوعش در آن دوران باقی بود. چه حیوان هایی که در گذشته در حومه شیراز پرسه می زدند تا همین شصت سال پیش گراز در دروازه کازرون شب ها رژه می رفت و روباه و گرگ در حوالی تاچارا مشغول زندگانی بودند. در همان حوالی عکاسی ها یی مانند اورانوس، رکس و ستاره در زمان رونق شان موجود بود. زمانی که رستوران های زیر زمینی سینال، درویش رو به روی پارک آزادی رونقی داشت. زمانی که پالوده بند معروف شیراز آن دوران و از اعقاب داش آکل با نام شکر ریز که قمار باز معروفی هم بود پاساژی به نام داش آکل را در خیابان لطف علی خان تاسیس کرد. زمانی که کار فراوان بود و زمان مراجعه برای کار لیستی از کارخانه ها و اماکن به شما ارائه می شد و شما هم با ناز یکی را انتخاب می کردید. زمانی که دریاچه نمک تفریگاهی برای شیرازی ها بود و خانواده زیادی روزانه به آن مکان می رفتند. یادش بخیر و نامش گرامی.

 

حمام بهارستان شیراز

اینستاگرام وبلاگ :shirazemo@

در شیراز قدیم حدود ۱۵۸ حمام وجود داشت که اکنون در حدود ۷ یا ۸ حمام باقی مانده است. از جمله حمام بهارستان و قهرمانی (دروازه سعدی)، یزدانی خواجه (دروازه اصفهان)، زمرد (آستانه اول بین الحرمین) که به شیوه سنتی ایران؛ پله به پایین می خورد که گرما هدر نرود. (و خزینه ای است) توضیح این نکته لازم است که حمامهای خزینه ای آب شان از چاه با استغاده از اسب تامین می شده و سه منبع آب پاتیل مانند، آب گرم و سرد و درهم را شامل می شده است . زمانی که از دوره محمد رضا شاه لوله کشی آغاز شد، حمام های مدرن جای حمام های خزینه ای را گرفت و از زمان دکتر پیمان این رویه آغاز شد.

حمام بهارستان توسط غلام علی الله مرادی در زمینی به مساحت دو هزار متر مربع زیر بنا نخستین ومهم ترین حمام آن دوران شد. این بنا در بدو امر از سنگ و ساروج ساخته شد با معماری قلم پرگار و گنبدی. نام آن به این دلیل بهارستان گذاشته که هر فرد بعد از بیرون آمدن از آن مانند بهار تازه می شد. 

این حمام دو قسمت را شامل می شد. زنانه قسمت کوچک تر و مردانه... ضلع شرقی. و به به دو صورت نمره .. تک نفره..  و عمومی  خدمات ارائه می کرد. از مزیت های این حمام و دیگر حمام ها ین بود که در کنار استحمام اصلاحی، ارائه قهوه و قلیان، حجامت با شاخ بز و ‌ گرم خانه بود و بعد از حمام استخر آب سردی .. به لهجه شیرازی آب چوییده .. تعبیه شده بود تا فشار بدن را پایین بیاورند. چنان ازدحامی در آن دوران در این حمام بود که سه شیفت برای کارکنان آن تعریف شده بود و ساعات کاری از ۳.۵ صبح تا ۱۰ شب را شامل می شد. 

کتاب فروشی های شیراز از ابتدا تاکنون

آدرس ما در اینستاگرام : shirazemo@

در زمان قاجاریه تا وقتی که چاپخانه در شیراز دائر نشده بود، خوشنویسان کتاب‌‌ها را با مرکب چاپ رونویسی می‌کردند و به بمبئی و کلکته می‌فرستادند و در آنجا به چاپ می‌رسانیدند. بعضی از خوشنویسان شیرازی به هندوستان می‌رفتند و سال‌‌ها به رونویسی کتاب مشغول می‌شدند؛ از جمله ابراهیم اولیاء سمیع متخلص به صفا و ملک الکتاب شیرازی بودند. اولیاء سمیع متوفا ۱۳۰۱ ق چندین سال در بمبئی و حیدرآباد به سر برد و در آنجاها شاهنامه فردوسی، تاریخ و صاف،‌ انوار سهیلی و دیوان قاآنی و چند کتاب دیگر را استنساخ کرده و به چاپ رسانیده است. 
از قدیم کتابفروشی‌ در شیراز به دو صورت ثابت و سیّار وجود داشت. کتابفروشی‌های ثابت در مدارس یا نزدیک آنها دائر بود و کتابفروشان سیار خود کتاب را به مدارس می‌بردند و می‌فروختند. اینان اغلب کتاب‌های گران قیمت را به پیش بزرگان شهر عرضه می‌کردند و کتاب‌های خود را با بهای گران می‌فروختند. بعضی از آنان کتاب‌های خود را در جلوخان مساجد بزرگ یا سرگذرها مرتب می‌چیدند و به مردم عرضه می‌کردند و امروز نیز در جلو موزه پارس این کتابفروشی‌های سیّار به چشم دیده می‌شوند. 
در دوره قاجاریه نخستین کتابفروشی ثابت به صورت جدید در سال ۱۲۸۲ ش به نام «معرفت» در شیراز تأسیس یافت. شادروان شیخ محمدتقی معرفت بنیان‌گذار آن، سری پرشور داشت و در جریان مشروطیت و آزادیخواهان به شمار می‌رفت و نشریات، اعلامیه‌‌ها، مقالات و کتاب‌های مشروطه‌طلبان را مخفیانه چاپ و منتشر می‌کرد. پس از تأسیس مدارس جدید کتاب‌های درسی را چاپ و نشر می‌نمود. چندین کتاب و دیوان‌های شاعران را به چاپ رسانید. از جمله مثنوی مولوی و دیوان قاآنی را به خط عباس فاضل‌زاده بدیع چاپ و منتشر کرده است. کتابفروشی‌ معرفت از بدو تأسیس، محل مطالعه دانشمندان و فاضلان شیراز بود. یکی از فرزندان او به نام شادروان حاج حسن آقا در تهران در اول خیابان لاله‌زار، کانون معرفت را پس از شهریور ۱۳۲۰ ش دائر کرد و بیش از سی سال مشغول نشر کتاب‌های مهم بود و پس از درگذشت وی، کانون معرفت هم به خاموشی گرایید.
فرزند دیگر معرفت حاج حسین آقا تا سال ۱۳۷۲ ش کتابفروشی معرفت را در کمال نظم دائر نگاه داشت و پس از مهاجرت او به تهران آن کتابفروشی پس از نود سال تعطیل شد. حاج حسین آقا چندین کتاب از مجموعه اشعار شاعران شیرازی و فارسی چاپ و منتشر کرده است از جمله دیوان صحبت لاری، دیوان …اطعمه و دیوان باباکوهی و … او در سال ۱۳۳۸ ش به اتفاق نه تن از کتابفروشان معتبر شیراز همت به تأسیس شرکت مطبوعاتی فارس گماشت و نخستین کتابی که آن شرکت چاپ کرد کتاب شیراز در گذشته و حال تألیف نگارنده بود. کتابفروشی یا کتابخانه احمدی [از آن] محمدکریم احمدی معروف به «آقا داداش» از اهالی آذربایجان در آغاز کتابفروشی سیّار بود. با اشاره آقا میرزااحمد وحید الاولیاء قطب سلسله ذهبیه، به سال ۱۲۸۵ ش همت به تأسیس کتابفروشی گماشت و از آغاز تأسیس مدیریت آن را با شادروان حاج علی اکبر نوری‌زاده واگذاشت. نوری‌زاده اهل مطالعه بود و مانند آقاداداش از مریدان خاص وحیدالاولیاء به شمار می‌رفت.او از آغاز کتابفروشی را به صورت کتابخانه درآورده بود و دانشمندان و فاضلان و ادیبان به خصوص عارف پیشگان، ساعت‌‌ها را در روز در آنجا به مطالعه می‌گذرانیدند. میرزا علی‌اصغر خان حکمت هر وقت به شیراز می‌آمد، ساعت‌‌ها در آن کتابخانه یا کتابفروشی مشغول مطالعه می‌شد. شادروانان خلیل رجائی، محمدجعفر واجد از دانشمندان شیرازی هر روز در آنجا به مطالعه می‌پرداختند. نوری‌زاده به مدت ۸۳ سال آن کتابفروشی را با نظم و ترتیب اداره کرد و در سال ۱۳۶۸ ش درگذشت و خوشبختانه آن کتابفروشی تاکنون دائر است و تابلو سردرِ آن همچنان به عنوان «کتابخانه احمدی» است. نوری‌زاده دهها کتاب که اغلب از ‌آثار عارفان است چاپ و منتشر نموده است. تصور می‌کنم آخرین کتابی که چاپ کرد کتاب هزارمزار ترجمه شَدّالاِزار است که شادروان دکتر نورانی وصال آن را تصحیح کرده است.
کتابفروشی‌های حوالی مدرسه خان، از قدیم در دکان‌های عتیقه‌فروشی تل حصیرباف‌‌ها روبه‌رویِ مدرسه خان کتاب‌های خطی کهنه و قدیمی به فروش می‌رسید. عده‌ای از پژوهشگران از تهران و سایر نقاط به شیراز می‌آمدند تا از آن عتیقه‌فروش‌‌ها نسخه‌های قدیمی را خریداری کنند. در اطراف تل حصیرباف‌‌ها چند کتابفروشی دائر بود. از قبیل کتابفروشی‌ برادران در پیچ تلِ حصیرباف‌‌ها و اردوبازار. کتابفروشی‌ ماهور در تیمچه جنب تل حصیرباف‌‌ها، کتابفروشی‌ داد آئین روبه‌روی درِ ورودی مدرسه‌خان، کتابفروشی محمدی در بازار حاجی. 
کتابفروشی داد آئین که در سال ۱۳۱۰ ش تأسیس شده بود توسط آقای علی داد آئینی به خیابان لطفعلی‌خان انتقال و توسعه بیشتری یافت و آقای داد آئین در انتشار کتاب‌‌ها و دیوان شاعران قدم‌های مؤثر برداشت و اکنون در خیابان اردیبهشت آن کتابفروشی با موضع بسیار آبرومندی دائرست. کتابفروشی محمدی بعدها گسترش بیشتری پیدا کرد و اکنون در سالن وسیعی در خیابان ملاصدرا به حیات خود ادامه می‌دهد. کتابفروشی جهان‌نما ـ این کتابفروشی در سال ۱۲۹۰ ش توسط شادروان محمدحسین ذوالانوار برادر مرحوم نوری‌زاده تأسیس یافت ـ چون آن شادروان امتیاز روزنامه جهان نما را گرفت نام خانوادگی خود را هم جهان‌نما گذاشت و آن روزنامه را بیش از سی‌‌سال انتشار دارد.
کتابفروشی شفیعی، این کتابفروشی در سال ۱۳۱۵ ش توسط شادروان شفیعی اصفهانی در خیابان زند دائر گردید. اغلب کتاب‌های داستانی و رومان‌های تازه ترجمه شده را به فروش می‌رسانید. خوشبختانه پس از درگذشت آن مرحوم فرزندانش آن کتابفروشی را با توسعه و شکوه بیشتری همچنان تا به امروز نگاه داشته‌اند. 
کتابفروشی شاپور، این کتابفروشی در بازار وکیل جنب در کاروانسرای روغنی در سال ۱۳۱۵ ش تأسیس یافت و تا اوایل انقلاب دائر بود و بعد تعطیل شد. کتابفروشی و پخش مطبوعات، در سال ۱۳۲۱ ش شادروان میرزاده در خیابان زند پخش مطبوعات را به صورت مدرن و منظم به راه انداخت و از آغاز کتاب‌های تازه چاپ را به معرض فروش می‌گذاشت. نظم و ترتیب خاصی که در کار میرزاده بود به زودی موقعیت خوبی در میان کتابفروشان پیدا کرد. خوشبختانه امروز آن مؤسسه فرهنگی به نام پخش مطبوعات و گسترش فرهنگ در خیابان زند نزدیک ستاد به حیات خود ادامه می‌دهد. این مؤسسه توسط فرزندان آن مرحوم،‌ با همان نظم و تربیت، فقط انواع و اقسام کتاب‌‌ها را به فروش می‌رساند و دیگر از پخش مطبوعات در آن خبری نیست. 
کتابفروشی بلادی، این کتابفروشی در اوایل سال ۱۳۴۰ ش در خیابان زند تأسیس یافت و اکنون به حیات خود ادامه می‌دهد. 
کتابفروشی و انتشارات نوید، آقای داریوش نویدگویی درسال ۱۳۴۹ ش صحافی لوکس و انتشارات نوید را در شیراز بینان‌گذاشت. در اثر حسن ابتکار و کوشش خستگی‌ناپذیر آن مؤسسه را گسترش داد و بیش از هر کتابفروشی دیگری به انتشار کتاب‌های مهم و سودمند دست یازید؛ به طوری که دوازده سالی از سوی مقامات رسمی ناشر برگزیده سال معرفی گردید و جوایز و لوح‌های افتخار متعدد دریافت داشته است. اخیراً یک شعبه از کتابفروشی خود را به نام دُرنا در خیابان یغما نزدیک خیابان زند دائر کرد. و در آن اتاقی مجهز برای مطالعه دانشمندان و ادیبان و فاضلان اختصاص داده و این سنت مرضیه دیرین را بار دیگر در شیراز احیاء نموده است. کتابفروشی‌هاشمی، آقای زمان ثانی، این کتابفروشی را از سال ۱۳۳۰ ش در خیابان لطفعلی خان زند دائر کرده است و اکنون ۵۳ سال است که آن را به وضع آبرومندی ادامه می‌دهد. 
کتابخانه‌های دیگری از اوایل انقلاب در شیراز تأسیس شده است که نام بعضی از آنها چنین است: کتابفروشی ممتحن در خیابان لطفعلی خان زند، کتابفروشی دهقان در خیابان قصردشت و کتابخانه معتبر دانش در خیابان دکتر صورتگر و کتابخانه بین‌المللی جنب شهرداری و کتابخانه قدیمی خرد در خیابان زند می‌باشند.
اورلاندو (امریکا)

تاریخچه هتل هما

ما را در اینستاگرام دنبال کنید : shirazemo@

 

با سیل جهان گردان در سال های ۴۵ به بعد دولت تصمیم به ایجاد هتلی ۵ ستاره می گیرد. این هتل در ضلع جنوب شرقی پارک فرحناز  به نام هتل کورش را در مناقصه ای به شرکت دی واگذار می کند. ساخت آن در سال ۱۳۴۸ آغاز و طی ۱۶ ماه در مرداد ۵۰ توسط شرکت دی به پایان می رسد. از امکانات هتل باید به بال روم، استخر، رستوران، مخابرات، بانک، زمین تنیس و والیبال و ... اشاره کرد.این ساختمان در ۸ طبقه در ابتدا با ۱۶۵ اتاق و سوییت با در ۲۶۰۰۰ متر مربع وسعت، بزرگ ترین هتل شیراز لقب می گیرد که بعد ها به ۲۳۲ اتاق افزایش می یابد. بعد از انقلاب این هتل به شرکت هواپیمایی هما واگذار می شود و نام آن به هتل هما تغییر می یابد.

گذشته پارک های شیراز

 اینستاگرام وبلاگ : shirazemo@

اولین پارک شیراز در نزدیک باغ صفا در سال 1345 در زمین های متعلق به نادر کاظمی، رجبعلی صراف و تعدادی خانه که در بالای فلکه گاز واقع بودند، با مساحت تقریبی 200000 هکتار به نام پارک فرحناز یا پارک شهر شکل می گیرد.. شاه روزی در هلی کوپتر بر فراز شیراز سیر می کرده که مکان حاضر را مناسب تشخیص می دهد و فردای آن روز همزوی عمده مالک عمده زمین ها سکته می کند. در این پارک برای اولین بار در شیراز، بخشی لز پارک به درخت افرا اختصاص یافت. هم چنین؛ از درختانی مانند برگ بو، نارون، توت، چنار،  ارغوان، کاج، و نخل و گیاهانی مانند آهار و جعفری برای تزیین آن استفاده شد. در روز افتتاحیه پارک؛ خود شاه حاضر می شود، بعد از دیدار از بخش های مختلف حوض بزرگ و بازی کودکان و چرخ و فلک و ...؛ دو روز در شیراز در خیابان ارم باقی می ماند. در این پارک سینما ۵۴ نفره تابستانه در همان اوایل راه اندازی شد که تا مدت هایی بعد از جنگ هم باقی بود. ترن هوایی ۵.۵ اسبی را؛ یکی از مهندسین شیرازی که بعد از پایان تحصیلات خارجه که اکنون مغازه ایشان در خیابان فردوسی است؛ در قبل از انقلاب با ۱۱۶ متر طول و سه متر ارتفاع در سال های آخر حکومت محمد رضا شاه بنا نمودند؛ که بعد از انقلاب تخریب و به جای آن مسجدی را بنا شد. 

دومین پارک شیراز به نام خلد برین یا به قول عوام پارک ولیعهد در سال 1346 در زمین های فردی به نام، محمد توکلی ؛ که دو دختر داشت و در بازارچه فیل می زیست، در 80000 هکتار تاسیس می شود. که شیوه جدیدی در ساخت آن به کار گرفته می شود و طرح پایین به بالا از شمال به جنوب را در ساخت آن استفاده می کنند. در بدو ساخت چرخ و فلکی بزرگ و به علاوه بازی کودکان؛ چندین تنقلاتی و استخری بزرگ در ضلع جنوب شرقی ساخته و پرداخته می شود، که این استخر، در سالیان اخیر تخریب و تبدیل به پایانه اتوبوسرانی شد.

قبل از ساخت این پارک، پارکی در خود فلکه ولیعهد، ساخته شده بود که در سال 1354 در سالروز جشن های 2500 ساله ستونی در آن از تخت جمشید ساخته می شود. اکنون این پارک درون فلکه تخریب و پلی بی قواره جایگزین آن شده است، که قرار بود مشکل ترافیک آن قسمت را حل کند اما این گونه نشد. درون این پارک ها درختان سایه انداز مانند افرا، نارون. مخصوصا نارو های وسط فلکه. ، نارنج،  چنار وجود داشت که زیبایی دو چندانی به آن منطقه می داد که متاسفانه اکنون ۸۰ درصد آن ها به خاطر پلی بی قواره از بین رفت. 

داستان ساخت بیمارستان سعدی و مسلولین شیراز

آدرس  ما در اینستاگرام  : shirazemo@

شادروان علی‌اصغر حکمت‌شیرازی از معدود دانشمندان فارس است که در دهه‌های نخستین سده چهاردهم هجری فرهنگ ایران‌زمین را متحول ساختند. او دبستان‌ها و دبیرستان‌های بسیاری در گوشه و کنار ایران ایجاد کرد و گاهی برای افتتاح یک دبستان- درحال و هوای اجتماعی ۷۰ سال پیش که می‌توانست بزرگ‌ترین تاثیرات را در شکل‌گیری کمال فرهنگی اجتماعی داشته باشد - به روستاهای دور ایران سفر می‌کرد. او واژه«دانشگاه» را در برابر University وضع کرد و اینک شاید معدودی بدانند که واژه دانشگاه و دانشکده و واژه‌هایی چون پیشاهنگی، فرهنگستان، دبستان، دبیرستان، دانش‌سرا و... از واژه‌هایی است که او ساخته و پرداخته یا در دوران او وضع و رایج شده‌است.

یکی دیگر از وجوه ناشناخته خدمات مرحوم حکمت به مردم شیراز تاسیس بیمارستان سعدی است که داستان ساختن آن را در یادداشت‌های روز ۱/ ۱/ ۱۳۲۷ خود در ضمن کتاب «رهاورد حکمت» که بخشی از یادداشت‌های روزانه او است، چنین گزارش کرده‌است: «این بیمارستان که به یکصد تختخوابی معروف است در سال ۱۳۱۷ که در شیراز مهجور و منزوی بودم(پس از آنکه رضا‌شاه بر حکمت خشم گرفت و او را از وزارت فرهنگ و معارف و صنایع مستظرفه بر کنار ساخت و حکمت از بیم به شیراز گریخت) نذر کردم و خداوند توفیق داد و در سال بعد ۱۳۱۸ آن را شروع کردم و اکنون بیمارستان آبرومندی است که دکتر قربان رئیس بهداری آن را اداره می‌کند و چند نفر از دکترهای جوان درآنجا مشغول به کارهستند و آموزشگاه بهداری که شعبه‌ای از دانشکده طب تهران می‌باشد و برای طبابت جوانان را تربیت می‌کند نیز دایر است.

در امانت و دقت حکمت همین بس در سال بعد که به شیراز می‌آید، از توسعه بیمارستان شاد می‌شود و در یادداشت‌های روز ۲۳ آذر ۱۳۲۸ خود می‌افزاید که امروز صبح «ساعت ده به مریضخانه سعدی رفتم، بنای رفیع و محکم به همت آقای دکتر قربان رئیس بهداری ساخته‌شده‌است که در آنجا دانشکده پزشکی دایر کنند، بسیار مسرور شدم» (ص ۹۷ ج ۲ رهاورد حکمت ) حکمت در یادداشت‌های همان روز می‌نویسد: «من پنج هزار تومان برای کمک به سیل‌زدگان بندرلنگه قبول کردم که پرداخت شود و همچنین مقرر شد که برای آسایشگاه مسلولین بنایی ساخته شود... بعد به اتفاق دکتر قربان رئیس بهداری در خدمت جناب آقای استاندار به مسجد بردی رفتیم و در زیر قریه«پشته‌مله» تپه سنگی مرتفعی را برای ساختن آسایشگاه مسلولین در نظر‌ گرفته ‌بودند که بسیار خوش هوا و خوش منظر و دور از جاده و از هر جهت مناسب بود و چون صاحبی نداشت البته ارزان تمام می‌شد، بسیار پسندیده و خوب بود و موافقت کردم که از محل پنجاه هزار تومان اعانه شیر و خورشید مرکزی خریداری شود. حکمت در یادداشت‌های روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۳۱ خود از افتتاح این بیمارستان خبر می‌دهد.

پاره ای اطلاعات در مورد اولین مکان های تجاری خیابان زند

آدرس ما در اینستاگرام  : shirazemo@

  در بدو امر باید تذکر بدهم که پاساژ های تجاری زیادی در قبل از دهه ۴۰ در خیابان زند به جز چند مورد که ذکر خواهم کرد یافت نمی شد و در فرعی آن داریوش تعداد قابل توجهی از جمله پاساژ دشتی و کازرونیها که انواع مشاغل در آن بود و ... یافت می شد اما در خود خیابان اصلی نخستین و مهم ترین پاساژ ها، پاساژ بحرینی بود، که توسط فردی به نام حاج جعفر رویان در سال ۱۳۴۶ به بهره برداری رسید .

ایشان در جنوب فارس متولد شد در زمانی که هنوز بحرین جزیی از ایران بود به بحرین مهاجرت کرد و بعد از تهیه سرمایه ای اقدام به تاسیس داروخانه ای در بحرین نمود و بعد از بدست آوردن سرمایه ای به شیراز بازگشت و زمین بزرگی را در نبش خیابان زند خریداری و سپس شروع به ساخت پاساژی نمود .اما بعد از فروش واحد ها و جدایی بحرین از ایران همراه با خانواده به بحرین بازگشت تا چندین سال پیش که فوت شدند

بعد از آن پاساژ حقیقت معروف به کاخ نور در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و ۱۳۴۹ افتتاح گردید سازنده آن فردی به نام حسن حقیقت بود که با سرمایه ۸ میلیون آنرا ساخت ایشان متولد لار بودند و بعد از کسب سرمایه در کشور های عربی برای ساخت پاساژی به شیراز آمدند بعد از خرید زمین از یک فرد یهودی و ساخت، ایشان آن را به اداره موقوفات می فروشد و به کشور فرانسه مهاجرت می کنند.

بعد از آن پاساژ شهرشب جنب سینما آریانا در سال ۱۳۵۶ توسط فردی به نام صدیق افتتاح شد این پاساژ با هفت طبقه  و دو پارکینگ بلند ترین و بزرگ ترین پاساژ و بوتیک شیراز  به شمار می رفت اما شش طبقه دیگر به دلیل اینکه دولت وقت برای درآمد بیشتر ، طبقه زیر زمین و پارکینگ شماره یک آن را تبدیل به مغازه کرد و مکانی برای پارکینگ طبقات دیگر نبود نتوانست افتتاح شود. طبقه دوم به مراسم اختصاص یافته و دیگر طبقات قرار بود به مغازه اختصاص یابد.بعد از درگذشت مرحوم صدیق این ساختمان در اختیار ورثه آنان اکنون قرار گرفته است.

 در سال ۱۳۶۷ پاساژ فر جادیان توسط خلیل فرجادیان در نبش خیابان انوری افتتاح شد ایشان مانند بقیه پاساژ سازان شیراز از اهالی جنوب و شهر لار بودند که در قطر، کویت و دبی تجارت می کردند و بعد جمع آوری سر مایه ای این مکان را می سازند.

رحیم متقی ایروانی، تاجر موفق و موسس کفش ملی

اینستاگرام وبلاگ :shirazemo@

حدود یک دهه بعد از آن که تجار تهران به رهبری حاج‌محمد حسن امین الضرب مجلس وکلای تجار را برای حفاظت از منافع خویش در برابر رقبای خارجی و فساد داخلی تاسیس کردند رحیم‌متقی ایروانی (در 21 بهمن ماه 1299) در خانواده‌ای تاجر پیشه در محلهء مشیر شیراز به‌دنیا آمد .
پدر وی میرزا محمد کاظم متقی ایروانی از تجار مشهور شیراز بود و جد پدری‌اش حاج لطفعلی، ملک التجار. رحیم تحصیلات ابتدایی را در مدرسهء باقریهء شیراز گذارند و در سال 1313 به کالج انگلیس‌ها در اصفهان رفت. بعد از آن به مدرسهء شاپور شیراز برگشت و بعدها از دانشکدهء حقوق دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. بعد از مشاغل و ابتکارات مختلف از جمله راه انداختن برق فسا و تاسیس پاساژی در شیراز رحیم ایروانی سرانجام کار خود را در صنعت کفش شروع کرد و به فاصلهء سه دهه فعالیت، پایه‌های یکی از صنایع مهم و مدرن را پی‌ریزی کرد. او گروه صنعتی بزرگی را توسعه داد که در سال‌های پایانی مدیریتش بر آن بیش از صد هزار جفت کفش روزانه در زمینی به مساحت بیش از 45 هزار متر مربع در اسماعیل آباد تولید میکرد. گروه صنعتی ملی مجموعه‌ای از شرکت‌ها بود که تا سال 1357 به 52 شرکت در زمینه‌های مرتبط رسید. به‌این سبب نام محمد رحیم متقی ایروانی به عنوان بنیانگذار صنعت کفش‌سازی مدرن در تاریخ صنعت در ایران به ثبت رسید .
رحیم بعد از پایان تحصیلات با فروش ارثیهء پدری کار تجارت کفش را با خرید دو دهنه مغازه در چهارراه گلوبندک تهران ( ساختمان استاندارد فعلی ) آغاز کرده بود. دستیابی به انگیزه‌های وی در شروع کار در این بخش اقتصادی درس‌های خوبی برای کارآفرینان آینده ایران دربرخواهد داشت; فعالیتی که سه دهه بعد در 1357 خاتمه یافت و ایروانی مجبور شد تا گروه صنعتی کفش ملی را در آن سال با هشت هزار نفر کارگر ترک کند. اما رحیم ،کفش ملی را در عمل رها نکرده بود و با ورود هر مدیر جدیدی برای او پیام می‌فرستاد و آمادگی خود را برای کمک به راه‌اندازی و گسترش کفش ملی اعلام میکرد. تقاضاهایی که اغلب نادیده گرفته شد و بالاخره صنعتی که او در دههء 30 تاسیس کرده بود در آغاز هزارهء سوم به نظر افتان و خیزان ادامهء مسیر می‌دهد. اما این میراث آنقدر پایدار است که اگر از آن به‌خوبی استفاده شود بازهم این گروه رونق خواهد گرفت. رحیم ایراونی مدیر برجسته‌ای بود که مانند یک کاریزمای صنعتی این گروه را بر اساس رهیافت اقتصادی کاملاً حساب شده و منطقی برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی کرد. رهیافتی که تنها از نبوغ او نشات می‌گرفت . رهیافت او به واقع از سایرین متفاوت بود; نه شباهتی به رهیافت معمول سرمایه‌گذاری بر اساس آزمایش و خطا داشت و نه متکی بر رهیافت استفاده از ظرفیت‌ها در هر بخش و رشتهء اقتصادی بود و نه براساس رهیافت سرمایه‌گذاری اقماری بلکه رحیم ایروانی با هوش سرشاری که داشت تنها در صنعت کفش متمرکز شد. رحیم متقی ایروانی ضمن آنکه از عظمت نتیجهء تلاش‌هایش به‌خوبی آگاه بود کوچک‌ترین مشکلات نیز نمی‌توانست از چشمش دور بماند. به‌ویژه اگر این مشکلات مربوط به کارکنان و خانواده‌شان می‌شد که توان حل آن را نداشتند . بنابراین مدیران و کارگرانی که با رحیم ایراونی کار میکردند حداقل در دو ویژگی وی متفق القول هستند: «او مدیری با هوش بود که هم به تولید می‌پرداخت و هم نگران چگونگی توزیع ثمرهء آن بین تمامی عوامل تولید به ویژه کارگران بود یعنی هم در تولید سخت‌گیر بود و نتیجه را برای همه می‌خواست یعنی عدالت اجتماعی. رحیم این دو ویژگی متضاد را به‌خوبی به‌هم پیوند داده بود و در آرزوی روز بازنشستگی‌اش بود که در زمینی که آن را در جنوب شهر انتخاب کرده بود بیمارستانی بسازد و باز بر آن مدیریت کند اما این بار مدیریت بر تولید کالایی عمومی نه خصوصی. از اغلب کسانی که با او در این گروه کار کرده‌اند می‌توان داستانی شنید که تمایل شدید او را به عدالت توزیعی گواهی می‌دهد .
رحیم به معنی واقعی کارآفرینی بود که در بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی دههء 50 دست از سرمایه گذاری برنداشت و از هیچ چیز شکایت نمیکرد. مگر یکبار و آن هنگامی که در اوج توسعهء کارهایش متوقف شد و بار دیگر هنگامی که می خواست تولید کفش را در افغانستان راه‌اندازی کند که اجل امانش نداد. او درست مانند مینیاتوریستی بود که چنان به ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های تولید کفش آشنا بود که می‌توانست چشم بسته این صنعت را در هر کجا راه اندازد .
درست مانند آنچه که در ایران نیم قرن پیش از این کرده بود. به‌این لحاظ بعد از ترک ایران در آمریکا و مصر نیز اقدام به تاسیس کارخانه کرد . رحیم ایروانی در 12 اسفند ماه 1384 (سه‌مارس سال 2006) بعد از طی یک روز کامل کاری از اتاق کارش در ضلع غربی ساختمان محل سکونتش در یکی از خیابان‌های شهر لندن به خانه برگشت و درگذشت .

 

شمه ای از زندگانی لطفعلی صورتگر

  • لطفعلی صورتگر ، فرزند میرزا آقا خان در سال ۱۲۷۹ خورشیدی در شهر شیراز متولد شد جد وی آقا لطفعلی از نقاشان چیره دست قرن ۱۳ بود لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیده‌دم» را در شیراز تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایان‌نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود. لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یک‌سال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. لطفعلی صورتگر در بعد از ظهر ۳ مهر ۱۳۴۸ در شیراز در سن ۶۹ سلگی درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است نام او بر خیابان صورتگر یادآور این مرد بزرگ است.
  • هر باغبان که گل به سوی برزن آورد      شیراز را دوباره به یاد من آورد
  • آنجا که گر به شاخه گلی آرزوت است  گلچین به پیشگاه تو یک خرمن آورد و....

دانشگاه شیراز و گذشته آن

آدرس  ما در اینستاگرام : shirazemo@

دانشگاه شیراز از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های ایران است که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی تأسیس گردید. پیش از انقلاب ، دانشگاه کنونی شیراز، «دانشگاه پهلوی» نامیده می‌شد. بر اساس رتبه‌بندی دانشگاه‌های ایران که هر سال توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام می‌شود دانشگاه شیراز در میان دانشگاه‌های جامع ایران رتبهٔ سوم کشور را پس از دانشگاه‌های تهران و تربیت مدرس کسب کرده‌است و یکی از ۵ دانشگاه مادر در رشته‌های مهندسی به‌شمار می‌آید. محوطه دانشگاه شیراز که توسط مینورو یاماساکی طراحی شده، از نظر وسعت در کشور ایران در رتبهٔ دوم قرار دارد در بدو امر قرار بود این دانشگاه به شکل تاجی بر روی کوه باشد که از تمام شیراز قابل مشاهده باشد و وسیله ایاب و ذهاب دانشجویان بوسیله قطار با ریل هایی که تمام دانشگاه را به هم متصل می کرد باشد و اتاق های آن به شکل لانه زنبور شش گوشه باشد.

دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی قبل از انقلاب) در سال ۱۹۴۶ شروع به کار نمود. معمار اصلی این دانشگاه مینورو یاماساکی نام دارد، که از دیگر کارهای مشهور او مرکز تجارت جهانی نیویورک می‌باشد. به‌دنبال دعوت محمدرضا پهلوی از رئیس دانشگاه پنسیلوانیا به ایران پس از مذاکراتی چند توسعهٔ دانشگاه شیراز مستقیماً تحت نظر و مدیریت این دانشگاه صاحب‌نام آمریکایی قرار گرفت تا جایی که روابط علمی و فرهنگی بین این دو دانشگاه از مستحکم‌ترین روابط علمی فرهنگی میان ایران و آمریکا گردید و تا روزهای آخر حکومت شاه ادامه داشت. در سال ۱۹۶۲، عیسی صدیق مسئول پیاده‌سازی الگوهای این دانشگاه آیوی لیگ در دانشگاه پهلوی گردید. تدوین بسیاری از دروس، طراحی و توسعه پردیس‌های دانشگاه، تربیت اساتید، و بنیانگذاری بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی دانشگاه پهلوی همه و همه در اختیار این دانشگاه آیوی لیگ قرار گرفتند. بعده‌ها، در دوره هوشنگ نهاوندی، مؤسسه معروف دانشگاه ایالتی کنت نیز در شکل‌گیری و توسعه دانشگاه پهلوی نیز حضور پیدا کرد.

دانشگاه شیراز اولین دانشگاه کشور است که مدرکش بین‌المللی شد و همچنین «اولین دانشگاه ایران» که برنده جایزه نوبل در آن سخنرانی کرد. در زمان پهلوی نیز دانشگاه شیراز خواهر دانشگاه پرینستون ایالات متحده آمریکا خوانده می‌شد.

سبک تدریس در آن هم بر اساس سبک آمریکایی بر مبنای رابطه آزاد و محترمانه دانشجو و استاد بر اساس مدل دانشگاه شیکاگو پی ریزی شد و از جمله این روابط میل کردن نهار دانشجویان واساتید در سلف و شوخی اساتید با دانشجویان خارج از کلاس بود اما در کلاس با جدیت کلاس ادامه می یافت و شدت سختگیری جزو جدا نشدنی این دانشگاه بود و ریچارد فرای استاد تاریخ دانشگاه هاروارد  و آرتور پوپ باستان شناس مورخ و معمار دانشگاه هاروارد از مشهورترین اساتید این دانشگاه به شمار می آمدند لازم به ذکر است برای مکان یابی آن چند پیشنهاد از اسد الله علم مطرح می شود که یکی از آنها مکان دانشکده کشاورزی کنونی بود که در نهایت اسد الله علم، تپه ارم را انتخاب می گند .

زنده یاد نادر کاظمی

آدرس ما در اینستاگرام : shirazemo@

احمد نادر کاظمی سال 1304 در شیراز به دنیا آمد، در سال 1326 از دانشگاه تهران دررشتة حقوق فارغ ‌التحصیل شد.
نادر کاظمی طی دوران زندگی خود با هدف ارائه خدمت به اقشار محروم جامعه و با الگوپذیری از خدمات زنده‌یاد حاج‌محمد نمازی، مجتمع پزشکی و بهداشتی، درمانی تخصصی و فوق تخصصی با استانداردهای بین‌المللی در شهر شیراز ایجاد کرد و در سال 1368 شمسی تحویل سازمان تأمین اجتماعی داد.
بعدها با توافق سازمان تأمین اجتماعی این مجتمع به دانشگاه علوم پزشکی شیراز واگذار شد و به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های مرکز بهداشت دور جدید فعالیت این مرکز با محوریت آزمایش‌های قبل از ازدواج و شناسایی ناقلان تالاسمی آغاز شد و به تدریج با توسعة فعالیت‌ها، اینک افزون بر موارد فوق به عنوان سطح اول ارجاع و ارائه خدمات تخصصی به بیماران روستایی با داشتن کلینیک تخصصی و آزمایشگاه و سایر خدمات پاراکلینیک مجهز مشغول به کار است.
دبیرستان راهنمایی دخترانه نادر کاظمی در سال 1365 با مساعدت و کمک‌های مالی او و همکاری اداره کل نوسازی مدارس به مساحت 3150 متر مربع به بهره‌ برداری رسید.
او به مدت 19 سال تا سال 1372 در مقام ریاست اتاق بازرگانی و صنایع و معادن فارس بانی خدمات شایانی به جامعه بازرگانی و صنعتی فارس بود.
وی در پنجم مهر 1395 در لس آنجلس به دیار باقی شتافت.

 

رجبعلی صراف کیست؟

آدرس ما در اینستاگرام : shirazemo@

رجبعلی هوایی معروف به رجب علی صراف از تجار بنام شیراز بود، مغازه اش در نبش ورودی بازار وکیل بود کارش حواله دادن پول و صرافی بود و البته پول با دو درصد سود به افراد نیازمند هم وام میداد، عوام او را نزول‌خوار میگفتند، بالاخره هوایی عزم زیارت کعبه میکنه و برای حساب اموال به علما مراجعه میکنه ....
میگویند : پول شما از راه صحیح بدست نیآمده و حرام هست و قابل محاسبه و کسر خمس و زکات نیست ! و در حقیقت جوابش کردند و گفتند حق نداری مکه بروی! و سپس وی بجای سفر حج با هزینه شخصی درمانگاهی در فلکه مصدق شیراز بنا نمود که تمام موارد پزشکی و درمانی و دارویی در آن رایگان بود در سال ۱۳۵۸مومنین انقلابی گفتند این درمانگاه نجس هست و حرام چون از پول ربا ساخته شده و درمانگاه فوق با آن همه تجهیزات و وسایل تخریب و به توالت عمومی تبدیل گردید و هم اینک توالت نیز به پارکینگی متروکه تبدیل شده ! ای کاش میشد رجب علی خان سر از خاک بردارد و ۲۷ تا ۳۸درصد سود را که نامش نزول هم نمیباشد را ببیند!

از یاد رفته های شیراز

اینستاگرام بیشتر همراه با تصاویر در وبلاگ : shirazemo@

  بسی سال از آن دورانی گذشته است که تفاوت های محسوسی با زمان حال داشت. سالیانی که جاده شیراز تهران درست از وسط یادواره ای که درون آن قرآنی بزرگ بود می گذشت. زمانی که در مدارس رسم سالنامه نویسی جاری بود و ورزش جدی گرفته می شد. خانه های شیروانی در فخرآباد، آن بالا شهر گذشته شیراز جاری بود. محله یهودیان در خیابان نمازی واقع بود و مدارس آنها در خیابان فرمانیه، هجرت فعلی قرار داشت که اکنون مغازه های ضلع شرقی فرمانیه خراب شدند و انواع مغازه ها از فروشگاه دوغ محلی و ترشی فروشی و خواربار و... در آن سمت قرار داشت. اولین نیروگاه برق شیراز در سه راه برق بوسیله شرکت ایگار انگلستان ساخته شد، در صورتی که دور آن تماما زمین کشاورزی بود. در دوره رضا شاه 4 نساجی در خیابان های برق حافظ ،فرمانیه ساخته شد که تا انقلاب باقی بودند.

روزگاری که خیابان زند پر از کافه بود و شیراز سه برابر اکنون سینما داشت. سینما پارامونت در که به خاطر ان که به جای حسینیه ای ساخته شده بود در زمان انقلاب آن را سوزاندند و اکنون کاملا تخریب و به جای آن پاساژ تجاری احداث شده است، سینما پرسپولیس که پارکینگ شد، پاسارگاد و پرسیا در خیابان رودکی ، سینما مترو در انوری داخل کوچه ای رو به خیابان زند، که اکنون با ان شاهکار ساختش که معماران و سنگ های مرغوب ایتالیایی در ان به کار رفته بود در لیست تخریب است؛ سینما آریانا در فلکه ستاد که طبقه همکف آن سینما مدور پاناراما بود و طبقه زیرین دیسکو که بعد از انقلاب تئاتر شد و زمانی آنتونی کوین و کوروساوا نامدار در آن حضور داشتند، سینما تخت جمشید در خیابان داریوش که تخریب شد و پاساژی جای آن سبز شد و سینما مایاک در چهاراه مشیر که اکنون مخروبه به حال خود رها شده که و سینما تاج یا مایاک پشت پاساژ بحرینی قرار داشت و اکنون نیست و همه تخریب شدند  زمانی که کاباره کازبا در خیابان زند که اکنون جای آن همان ساختمان را سازمان  انتقال خون کرده اند از معروف ترین کاباره های ایران بود و بسی دیگر تغییر نام دادند روزگارانی که در بلوار مدرس کنونی و فلکه علم کنونی پر از آسیاب بادی بود و نزدیک آتش نشانی پل فرح، آب انبار ننه نمکی قرار داشت و نان سنگکی قرار داشت که نانش به اندازه قد انسان بود. زمانی که پارک هتل با ده طبقه پر از خارجی بود و بعد از خراب شدن دیوار یک گاراژ بزرگ در خیابان سعدی مردم از راه آن به آنجا می رفتند و اکنون با دیواری در اطرافش اکنون باقی است .

روزگارانی که در خیابان مشیر فاطمی پر از مجسمه فروشی بود. در شاهچراغ سوزولیتی آجر مانند بود که تنقلات در آن به فروش می رفت در فلکه ستاد فروشگاهی بزرگ و پر مشتری به نام شهر و روستا بود که باعث کاهش قیمت اجناس شهر می شد؛ واقع بود. زمانی که هتل هما یا هتل کورش را برای خارجیان افتتاح کردند، زمانی که هنگ ژاندارمری در فلکه هنگ بود و در آن فلکه پر از بستنی فروشی و تنقلاتی و بدلیاتی بود. زمانی که منطقه کشن با باغ های معروفش متعلق به فردی فراری به نام دهقان بود که او را به ساواک نسبت می دادند و روزگاری ثروتمند ترین فرد شیراز رجبعلی هوایی معروف به صراف بود که زمین های روبه روی سینما آریانا متعلق به او بود و او غیر از صرافی نزول خوار هم بود که اگر مغازه او روزی بسته می شد کار شهر مختل می شد ارم متعلق یه خسرو خان و ناصر خان بود و محمد رضا شاه هر زمان به شیراز می آمد در حوالی آن جا ساکن می شد فرد ثروت مندی به نام نادری سازنده درمانگاه نادر کاظمی بود که زمین های پارک آزادی تا باغ تخت متعلق به او بود و بی او و معروفی هم داشت که سفارشی از آلمان برایش فرستادند.

زمانی که خاندان قدیمی و اصیل شیراز مثل خاندان های آل یاسین و دستغیب در زیر گود عربان بود و بسیاری از خانواده های سرشناس شیراز در بازارچه فیل بودند که روزگارانی بازرگانان هندی با فیلی به بازار کاروانی عباسی در بهارستان آمدند و خانه قوام روضه و مراسمی مختلف برگزار می شد و همه غیر از بچه ها می توانستند در این خانه اشرافی حاضر باشند. زمانی که بیمارستان حافظ بسیار بزرگ تر و اطراف آن پر از باغ بود که به خاطر ایجاد بزرگراه چمران قسمتی از آن تخریب و باغ های بعد از آن قلع و قمع شدند و بر فنا رفتند. در تاچارا در ۱۳۴۵ تفریگاهی دو طبقه با کافه و رستوران در طبقه دوم و دیسکو تک بود و در باغی وسیع بود و تخریب شد و... و در قم آباد ۱۳۵۳ تفریگاه بزرگ که اطراف ان را باغ ها گرفته بودند قرار داشت که هتل پنج ستاره کانتیننتال قم آباد با امکانات سنا جکوزی و... از هتل هایی بود که پر از خارجی بود و در آن درختی 400 ساله سرو بود که  فردی ان را برید و 400 میلیون آن زمان جریمه شد و در قصر الدشت کارخانه مشروب سازی خلار قرار داشت که جای آن مخابرات را ساختند و انگور آن از خلار، قلات وگلستان تامین می شد و چیزی نزدیک به هشت هکتار با انبار آن بود که مشروب صادراتی درجه یک را برای اروپا می فرستاد و بسیار در جهان معروف بود و استرالیا قلمه ای از تاک آن را که 5 کیلو وزن ثمر می داد را به آن جا برد و اسم شیراز را بر آن کارخانه گذاشت. جالب این است که اکنون قانونا هم شراب و هم سیگار تولید می شود در صورتی که چنین نام بزرگی اگر برای استفاده داخل نمی بود اکنون می توانست درآمد ارزی بالایی را برایمان داشته باشد.

زمانی که در خیابان ملاصدرا ادامه بیمارستان نمازی و سردخانه نمازی و ... بود و ملاصدرا کوچه ای بن بست با باغ های اطراف بود که از شکاف آن به قصر الدشت پای گذاشتند و بعد از انقلاب می خواستند اسمش را عوض کنند زیرا فکر می کردند ملاصدرا فرد فاسقی بوده است و عده ای توضیح دادند که اینطور نیست زمانی که پارک ولیعصر رونق داشت و مانند اکثر پارک های آن موقع شیراز یک چرخ و فلک بزرگ داشت زمانی که اطراف باغ جنت خاکی بود زمانی که در چهار راه گاز مانند فلکه ولیعصر در وسط فلکه پارکی پر درخت بود اما اکنون نیست دروسط فلکه ولیعهد ولیعصر کنونی ستونی شبیه تخت جمشید و در وسط پارک فلکه بود در زمان انقلاب دو فرد تصمیم به اندختن بالا ستون کردند که دومی موفق شد ولی سقوط کرد و مردزمانی که در ورودی سفارت انگلیس دو ستون بود که عوام آن را دم دو میل می نامیدند و دری چوبی که بسیار قدیمی بود در جلوی آن بود که مفقود شد و در اصلاح نژاد اصلاح نژاد اسب و الاغ انجام می شد که اکنون قسمت کوچکی از آن باقی است.

بیمارستان سلیا یا چمران در مرکز چمران در جایی مملو از باغ ساخته شد و محیطی ساکت و آرام بود بیمارستان مرسلین هم در همین زمان افتتاح شد بیمارستان شیر و خورشید در خیابان صدری در محله ای اعیان نشین در مشکین فام کنونی قبل از آن دو توسط شاه افتتاح شد بیمارستان حافظ با ابعادی وسیع تر در اول چمران کنونی ساخته شد که بعدا برای افتتاح بلوار چمران به علاوه باغ ها با هم قلع و قمع شدند و بر فنا رفتند همه جای شیراز سبز و خرم بود و چشمه در اکثر نقاط آن وجود داشت در آن زمانها شبب خواب فنری و چراغ فتیله ای و علاالدین نفتی تنها وسیله نور دهنده آن زمان بودند و در زمستان برای گرم شدن همراه با پتویی پاها را در زیر کرسی قرار می دادند و بعدها افراد دائما باید کپسول پاز می خردیدند.

در فلکه ستاد فروشگاه شهر و روستا در چند طبقه قرار داشت که اکنون متروکه است و پایین تر از آن قرارگاه ساواک واقع بود و مجسمه کریم خان زند در فلکه ستاد بود و یادمانی در فلکه ستاد ساخته شده بود و ساعتی هم در راه نمازی در وسط چمن ها در وسط خیابان قرارداشت روبروی ساواک کنسول انگلستان بود با دو ستون بزرک در ورودی آن  که اکنون مجتمع شلمچه شده است و انجمن ایران و آمریکا در کوچه نوبهار قرار داشت و درختان بلندی در اطزاف فلکه قرار داشت و در کنار سینما آریانا انجمن ایران و آمریکا سپس انجمن زردشتیان شیراز واقع بوددر دهنادی خانه عاصف الدوله سفیر ایران در انگلیس واقع بود که تماماً دیوار داشت که پشت در آن حوض بزرگی قرار داشت.

در آن زمانها کارخانه صنایع الکترونیک در در خیابان صنایع ساخته شد و فرانسوی ها برای کارکنان آن خانه هایی در گلدشت معالی آباد ساختند و کارخانه زیمنس آلمان برای تولید تلفن در بلوار مدرس، جاده فرودگاه ساخته شد در همین زمان ها کارخانه سیمان هم در انتهای کوه دراک در امیر کبیر، جاده بوشهر هم افتتاح گردید و آمریکایی ها مسئول ساخت آن و محوطه سازی آن شدند و در جماران کنونی قصد ساخت پارکی با استخر بزرگ داشتند که انقلاب شد.

محله های قدیمی و دروازه های شیراز

عکس های شیراز قدیم به همراه اطلاعات در اینستاگرام وبلاگ: shirazemo@

محله های قدیمی شیراز

 

محله های قدیمی شیراز عبارتند از : اسحاق بیگ، محله بازار مرغ، محله بالا کفت(بالا کفد)، محله درب شاهزاده، محله درب مسجد نو، محله سر باغ، محله سر دزدک (محل زندگی داش آکل یکی از پهلوانان شیراز)، محله سنگ سیاه، محله لب آب، محله میدان شاه، محله یهود.

دروازه ها

در قدیم شیراز دارای هفت دروازه بوده است. در حال حاضر در شیراز دروازه ها در شیراز به غیر از دروازه قرآن وجود ندارند اما مردم محل دروازه های قدیم را به نام دروازه نام می برند که عبارتند از:

دروازه اصفهان: در نزدیکی پل شاه میر حمزه 

دروازه سعدی: در نزدیکی خیابان زند (نزدیک فلکه ولی عصر)

دروازه قصابخانه: بین فلکه شهید مفتح و فلکه خاتون

دروازه کازرون یا دروازه بیضا: در مرکز خیابان قانی کهنه

دروازه شاه داعی الله: در بلوار سیبویه (ابتدای بلوار خیابان آرامگاه شاه داعی الله)

دروازه قرآن: در انتهای هفت تنان.

دروازه باغشاه : ابتدا در اول خیابان داریوش، بعدها خیابان باغشاه . فلسطین کنونی. (محله جهودها)

خانه های قدیمی

در شیراز تعداد 178 خانه قدیمی وجود دارد که دو خانه از ان از دوره زندیه و بقیه از دوره قاجار می باشد